۲پادشاهان 9:27-30 هزارۀ نو (NMV)

27. چون اَخَزیا، پادشاه یهودا این را دید، به سوی بِیت‌حَقّان گریخت. یِیهو به تعقیب او پرداخت و بانگ برآورد: «او را نیز بکشید!» پس او را در ارابه‌اش در راهِ جور واقع در نزدیکی یِبلِعام، زدند. اَخَزیا توانست تا مِجِدّو بگریزد، اما در آنجا مرد.

28. خادمانش او را با ارابه به اورشلیم بردند و در گور خودش در شهر داوود، با پدرانش به خاک سپردند.

29. اَخَزیا در یازدهمین سال سلطنت یورام پسر اَخاب، پادشاه یهودا شده بود.

30. و چون یِیهو به یِزرِعیل آمد، ایزابل این را شنید و سرمه بر چشمان کشید و با سری آراسته، از پنجره نگریست.

۲پادشاهان 9