7. نیز اَمَصیا بود که ده هزار تن از اَدومیان را در وادی نمک کُشت و سِلاع را در جنگ تصرف کرده، آن را یُقتِئیل نامید، که تا به امروز به همین نام خوانده میشود.
8. آنگاه اَمَصیا قاصدانی نزد یِهوآش پسر یِهوآحاز و نوۀ یِیهو پادشاه اسرائیل فرستاد و گفت: «بیا تا با یکدیگر رو در رو شویم.»
9. اما یِهوآش پادشاه اسرائیل برای اَمَصیا پادشاه یهودا پیغام فرستاده، گفت: «خاربوتهای در لبنان نزد سرو آزادی در لبنان فرستاده، گفت: ”دخترت را به پسر من به زنی بده،“ اما جانوری وحشی که در لبنان بود از آنجا گذشته، خاربوته را پایمال کرد.
10. هان تو اَدوم را شکست داده و حال در دلت مغرور شدهای. به همین پیروزی بسنده کن و در خانهات بمان! چرا بلا بر خود میآوری و موجب سقوط خودت و یهودا میشوی؟»
11. اما اَمَصیا گوش نگرفت. پس یِهوآش پادشاه اسرائیل برآمده، او و اَمَصیا پادشاه یهودا در بِیتشمس، واقع در یهودا، با یکدیگر رویارو شدند.
12. یهودا از اسرائیل شکست خورد، و هر کس به خانه خویش گریخت.