1. داوود در روزی که خداوند او را از دست تمامی دشمنانش و از دست شائول رهانید، کلمات این سرود را برای خداوند سراییده،
2. گفت:«خداوند صخرۀ من است، دژ من و رهانندۀ من؛
3. خدایم صخرۀ من است که در او پناه میجویم،سپر من و شاخ نجاتم،قلعۀ بلند من، پناهگاه و منجیام؛تو مرا از خشونت نجات میبخشی.
4. خداوند را که شایان ستایش است، میخوانم،و از دشمنانم نجات مییابم.
5. «زیرا موجهای مرگ احاطهام کرده بود،و سیلابهای نابودی بر من هجوم آورده بود؛
6. بندهای هاویه به دورم تنیده بود،و دامهای مرگ رویارویم بود.
7. «در تنگی خویش خداوند را خواندم،و نزد خدای خود فریاد برآوردم.او از معبد خود صدایم را شنید،و فریادم به گوشش رسید.