چنین نیست. بلکه مردی از کوهستان اِفرایِم، شِبَع نام، پسر بِکری، دست خود را بر داوودِ پادشاه دراز کرده است. او را تنها تسلیم کنید و من از شهر عقب خواهم نشست.» زن به یوآب گفت: «اینک سر او از فراز حصار نزد تو فرو افکنده خواهد شد.»