15. حِلقیا به شافانِ کاتب گفت: «کتاب تورات را در خانۀ خداوند یافتهام»، و حِلقیا کتاب را به شافان داد.
16. شافان نیز کتاب را نزد پادشاه برد و بدو خبر رسانیده، گفت: «خادمانت مشغول انجام همۀ کارهایی هستند که بدیشان سپرده شده است.
17. آنان پولی را که در خانۀ خداوند بود بیرون آورده و آن را به دست ناظران و سرکارگران سپردهاند.»
18. آنگاه شافانِ دبیر، پادشاه را خبر داده، گفت: «حِلقیای کاهن کتابی به من داده است»، و شافان آن کتاب را در حضور پادشاه خواند.
19. چون پادشاه کلمات شریعت را شنید، جامۀ خویش دریده،