۱پادشاهان 12:23-33 هزارۀ نو (NMV)

23. «به رِحُبعام پسر سلیمان، پادشاه یهودا، و به تمامی خاندان یهودا و بِنیامین و مابقی قوم بگو:

24. ”خداوند چنین می‌فرماید: مروید و با برادران خود، بنی‌اسرائیل، جنگ مکنید. هر یک از شما به خانۀ خود بازگردد زیرا که این امر از جانب من شده است.“» پس ایشان به کلام خداوند گوش سپردند، و مطابق فرمان او بازگشتند.

25. آنگاه یِرُبعام، شِکیم را در نواحی مرتفع اِفرایِم بنا کرده، در آن ساکن شد. سپس از آنجا بیرون رفته، فِنوئیل را بنا کرد.

26. و یِرُبعام در دل خود گفت: «حال سلطنت به خاندان داوود بر خواهد گشت.

27. اگر این قوم همچنان برای تقدیم قربانی به خانۀ خداوند در اورشلیم بروند، همانا دلها‌یشان دیگر بار به سوی سرورشان رِحُبعام، پادشاه یهودا، بر خواهد گشت، و مرا خواهند کشت و به سوی رِحُبعام، پادشاه یهودا، بازگشت خواهند کرد.»

28. پس پادشاه مشورت کرده، دو گوسالۀ زرّین ساخت و به قوم گفت: «رفتن به اورشلیم برای شما زحمت است. هان، خدایان شما، ای اسرائیل، که شما را از سرزمین مصر بیرون آوردند!»

29. سپس یکی از گوساله‌ها را در بِیت‌ئیل گذاشت و دیگری را در دان.

30. و این امر سبب گناه شد، زیرا قوم برای حاضر شدن به حضور یکی حتی تا دان می‌رفتند.

31. یِرُبعام همچنین در مکانهای بلند معبدها ساخت، و از میان تمامی مردم، کاهنانی تعیین کرد که از لاویان نبودند.

32. و در روز پانزدهم از ماه هشتم عیدی مقرر داشت، همچون عیدی که در یهودا بود، و بر مذبح قربانیها تقدیم کرد. و در بِیت‌ئیل نیز چنین کرد و برای گوساله‌هایی که ساخته بود، قربانی تقدیم نمود. و کاهنانِ مکانهای بلندی را که ساخته بود، در بِیت‌ئیل قرار داد.

33. پس یِرُبعام در روز پانزدهم از ماه هشتم، یعنی ماهی که از دل خود ابداع کرده بود، به مذبحی که در بِیت‌ئیل ساخته بود، برآمد. او عیدی برای بنی‌اسرائیل مقرر داشت، و به مذبح بر‌آمد تا بخور بسوزاند.

۱پادشاهان 12