32. داوود پادشاه گفت: «صادوقِ کاهن، ناتانِ نبی و بِنایا پسر یِهویاداع را نزد من فرا خوانید.» چون آنان به حضور پادشاه آمدند،
33. ایشان را فرمود: «خدمتگزارانِ سرورتان را همراه خود برگیرید و پسرم سلیمان را بر قاطر من بنشانید و او را به جِیحون ببرید.
34. در آنجا صادوقِ کاهن و ناتانِ نبی او را به پادشاهی بر اسرائیل مسح کنند، و شما در کَرِنا دمیده، بگویید: ”زنده باد سلیمان پادشاه!“