۱سموئیل 26:4-8 هزارۀ نو (NMV)

4. جاسوسان فرستاده، دریافت که شائول به‌واقع آمده است.

5. پس برخاسته، به محلی که شائول در آن اردو زده بود رفت و دید شائول و فرماندۀ لشکرش اَبنیر پسر نیر کجا خوابیده‌اند. شائول درون سنگر خوابیده بود و لشکریانش در اطراف او اردو زده بودند.

6. داوود به اَخیمِلِکِ حیتّی و به اَبیشای پسر صِرویَه برادر یوآب گفت: «چه کسی با من نزد شائول به اردو فرود می‌آید؟» اَبیشای گفت: «من با تو می‌آیم.»

7. پس داوود و اَبیشای شبانه نزد لشکریان شائول رفتند. اینک شائول درون سنگر دراز کشیده و خوابیده بود، و نیزه‌اش را کنار سرش در زمین فرو کرده بود. اَبنیر و لشکریان نیز گرداگرد او خوابیده بودند.

8. آنگاه اَبیشای به داوود گفت: «امروز خدا دشمنت را به دست تو تسلیم کرده است. حال رخصت ده او را با نیزه به ضربتی به زمین بدوزم، چنانکه نیازی به ضربت دوّم نباشد.»

۱سموئیل 26