۱سموئیل 10:3-16 هزارۀ نو (NMV)

3. سپس از آنجا پیش‌تر رفته، به بلوطِ تابور خواهی رسید. آنجا به سه مرد برمی‌خوری که به حضور خدا به بِیت‌ئیل می‌روند. یکی از آنان سه بزغاله با خود می‌برد، دیگری سه قرص نان و سوّمی مَشکی شراب.

4. آنان تو را سلام گفته، دو قرص نان به تو خواهند داد که از دستشان خواهی پذیرفت.

5. پس از آن به جِبعَه‌اِلوهیم خواهی رسید که قراول فلسطینیان در آنجاست. هنگامی که به شهر رسیدی، به دسته‌ای از انبیا برمی‌خوری که از مکان بلند فرود می‌آیند و همراه با نوای چنگ و دف و نی و بربط که پیش رویشان نواخته می‌شود، نبوت می‌کنند.

6. آنگاه روح خداوند بر تو وزیدن خواهد گرفت و با ایشان نبوت کرده، به مردی دیگر مبدل خواهی شد.

7. چون این نشانه‌ها بر تو رخ نماید، هر چه دستت بیابد بکن زیرا خدا با توست.

8. پیش از من به جِلجال برو و اینک من برای تقدیم قربانیهای تمام‌سوز و ذبح قربانیهای رفاقت نزدت خواهم آمد. هفت روز منتظر باش تا نزدت بیایم و آنچه را باید انجام دهی، به تو بگویم.»

9. چون شائول روی گردانید تا از نزد سموئیل برود، خدا او را دلی دیگر داد. و در آن روز تمامی این نشانه‌ها به وقوع پیوست.

10. به جِبعَه که رسیدند، دسته‌ای از انبیا به شائول برخوردند، و روح خدا بر او وزیدن گرفت و او نیز در میان ایشان به نبوت کردن مشغول شد.

11. و چون همۀ کسانی که او را از پیش می‌شناختند، دیدند که چگونه با انبیا نبوت می‌کند، از یکدیگر پرسیدند: «بر پسر قِیس چه واقع شده است؟ آیا شائول نیز از جملۀ انبیا است؟»

12. و مردی از حاضرین پاسخ داد: «و پدر آنان کیست؟» از این سبب این ضرب‌المثل شد که: «آیا شائول نیز از جملۀ انبیا است؟»

13. و شائول پس از بازایستادن از نبوت، به مکان بلند رفت.

14. و اما عموی شائول از شائول و خادمش پرسید: «کجا رفته بودید؟» او پاسخ داد: «به جستجوی الاغها رفته بودیم، اما چون دیدیم پیدا نمی‌شوند، نزد سموئیل رفتیم.»

15. عموی شائول گفت: «تمنا اینکه مرا بگویی سموئیل به شما چه گفت؟»

16. شائول پاسخ داد: «او به ما اطمینان داد که الاغها پیدا شده‌اند.» اما دربارۀ آنچه سموئیل در مورد موضوع پادشاهی گفته بود، به عموی خود هیچ نگفت.

۱سموئیل 10