4. اما خداوند پاسخ داد: «آیا رواست که خشمگین شوی؟»
5. آنگاه یونس از شهر بیرون رفت و جایی در شرق شهر بر زمین نشست. در آنجا برای خود سایهبانی ساخت و زیر سایهاش نشست تا ببیند بر سر شهر چه میآید.
6. آنگاه یهوه خدا، گیاهی برگماشت و آن را تا بالای سر یونس نمو داد تا بر او سایه افکَنَد و از ناخشنودی او اندکی بکاهد. یونس از بابت آن گیاه بسیار شادمان شد.
7. اما سپیدهدمِ روز بعد، خدا کِرمی برگماشت که گیاه را زد، و خشک شد.