یوشع 9:2-11 هزارۀ نو (NMV)

2. گرد هم آمده، همداستان شدند تا با یوشَع و اسرائیل بجنگند.

3. اما چون ساکنان جِبعون شنیدند که یوشَع با اَریحا و عای چه کرده است،

4. به حیله رفتار کردند و روانه شده، برای خود تدارکاتی دیدند و کیسه‌های مندرس برای الاغان خود و مشکهای فرسودۀ شراب که پاره و رفو شده بود، برگرفتند،

5. و کفشهای کهنه و وصله‌خورده به پا کردند، و جامه‌های مندرس پوشیدند، و تمامی توشۀ ایشان خشک و کپک‌زده بود.

6. ایشان نزد یوشَع به اردوگاه جِلجال رفته، به او و مردان اسرائیل گفتند: «ما از سرزمینی دور آمده‌ایم، پس اکنون با ما پیمان ببندید.»

7. مردان اسرائیل به حِویان گفتند: «شاید شما در میان ما ساکن باشید، پس چگونه می‌توانیم با شما پیمان ببندیم؟»

8. آنان به یوشَع گفتند: «ما خدمتگزاران تو هستیم.» یوشَع پرسید: «که هستید و از کجا می‌آیید؟»

9. پاسخ دادند: «ما خدمتگزارانت، به سبب نام یهوه خدای تو از سرزمین بسیار دور آمده‌ایم. زیرا آوازۀ او و هرآنچه را که در مصر کرده است، شنیده‌ایم،

10. و نیز هرآنچه را که بر سر آن دو پادشاه اَموریان در آن سوی اردن آورده است، یعنی سیحون پادشاه حِشبون و عوج پادشاه باشان که در عَشتاروت می‌زیست.

11. پس مشایخ ما و تمامی ساکنان سرزمینمان به ما گفتند: ”توشۀ راه برگیرید و به دیدار ایشان بروید و به آنها بگویید: ’ما خدمتگزاران شماییم، پس اکنون با ما پیمان ببندید.“‘

یوشع 9