11. و پس از عبور تمامی قوم، صندوق خداوند و کاهنان در برابر دیدگان قوم گذشتند.
12. مردان رِئوبین و مردان جاد و نیمقبیلۀ مَنَسی همانگونه که موسی گفته بود، مسلح پیشاپیش بنیاسرائیل گذشتند.
13. نزدیک چهل هزار مرد، آمادۀ کارزار، در حضور خداوند از رود گذشته، برای جنگ عازم دشت اَریحا شدند.
14. خداوند در آن روز یوشَع را در چشم تمامی اسرائیلیان بزرگ ساخت به گونهای که در همۀ روزهای زندگیاش او را حرمت مینهادند، همانگونه که موسی را حرمت نهاده بودند.
15. آنگاه خداوند به یوشَع گفت:
16. «کاهنانی را که صندوق شهادت را میبرند امر فرما تا از اردن برآیند.»
17. پس یوشَع به کاهنان فرمان داد: «از اردن برآیید.»
18. چون کاهنانی که صندوق عهد خداوند را میبردند از میان رود اردن برآمدند و بر خشکی قدم گذاشتند، آبهای اردن به جای نخست بازگشت و همچون گذشته بر تمامی کنارههایش سیلاب کرد.
19. در روز دهم از ماه نخست، قوم از اردن برآمدند و در جِلجال واقع در سرحدات شرقی اَریحا اردو زدند.
20. و یوشَع آن دوازده سنگ را که از اردن برگرفته بودند، در جِلجال بر پا کرد.
21. آنگاه به بنیاسرائیل گفت: «در آینده هرگاه فرزندانتان از پدرانشان بپرسند: ”معنی این سنگها چیست؟“
22. بدیشان تعلیم داده، بگویید: ”اسرائیل بر خشکی از این اردن گذشت.“
23. زیرا یهوه خدایتان آبهای اردن را پیش روی شما خشکانید تا شما از آن گذشتید، همانگونه که دریای سرخ را خشکانید تا ما از آن گذشتیم؛