6. اگر کسی در من نماند، همچون شاخهای است که دورش میاندازند و خشک میشود. شاخههای خشکیده را گرد میآورند و در آتش افکنده، میسوزانند.
7. اگر در من بمانید و کلام من در شما بماند، هرآنچه میخواهید، درخواست کنید که برآورده خواهد شد.
8. جلال پدر من در این است که شما میوۀ بسیار آورید؛ و اینگونه شاگرد من خواهید شد.
9. «همانگونه که پدر مرا دوست داشته است، من نیز شما را دوست داشتهام؛ در محبت من بمانید.
10. اگر احکام مرا نگاه دارید، در محبت من خواهید ماند؛ چنانکه من احکام پدر خود را نگاه داشتهام و در محبت او میمانم.
11. این سخنان را به شما گفتم تا شادی من در شما باشد و شادی شما کامل شود.
12. «حکم من این است که یکدیگر را محبت کنید، چنانکه من شما را محبت کردهام.
13. محبتی بزرگتر از این وجود ندارد که کسی جان خود را در راه دوستانش فدا کند.
14. دوستان من شمایید اگر آنچه به شما حکم میکنم، انجام دهید.
15. دیگر شما را بنده نمیخوانم، زیرا بنده از کارهای اربابش آگاهی ندارد. بلکه شما را دوست خود میخوانم، زیرا هرآنچه از پدر شنیدهام، شما را از آن آگاه ساختهام.
16. شما نبودید که مرا برگزیدید، بلکه من شما را برگزیدم و مقرر داشتم تا بروید و میوه آورید و میوۀ شما بماند، تا هر چه از پدر به نام من درخواست کنید به شما عطا کند.
17. حکم من به شما این است که یکدیگر را محبت کنید.
18. «اگر دنیا از شما نفرت دارد، به یاد داشته باشید که پیش از شما از من نفرت داشته است.
19. اگر به دنیا تعلّق داشتید، دنیا شما را چون کسان خود دوست میداشت. امّا چون به دنیا تعلّق ندارید، بلکه من شما را از دنیا برگزیدهام، دنیا از شما نفرت دارد.
20. کلامی را که به شما گفتم، به یاد داشته باشید: ”بنده از ارباب خود بزرگتر نیست.“ اگر مرا آزار رسانیدند، با شما نیز چنین خواهند کرد؛ و اگر کلام مرا نگاه داشتند، کلام شما را نیز نگاه خواهند داشت.