پیدایش 31:48-55 هزارۀ نو (NMV)

48. و لابان گفت: «امروز این توده میان من و تو شاهد باشد.» از همین رو آن را جَلعید نامید،

49. و مِصفَه نیز، زیرا گفت: «هنگامی که ما از چشم هم دور هستیم، خداوند میان تو و من دیدبانی کند.

50. اگر با دختران من بدرفتاری کنی یا به‌جز آنان زنان دیگر بگیری، با اینکه انسانی با ما نیست، بدان که خدا میان من و تو شاهد است.»

51. آنگاه لابان به یعقوب گفت: «این توده و این ستون را بنگر که آن را میان خود و تو بر پا داشتم.

52. این توده شاهد باشد و این ستون شاهد باشد تا من به قصد بد از این توده به سوی تو نگذرم و تو به قصد بد از این توده و ستون به سوی من نگذری.

53. خدای ابراهیم و خدای ناحور، خدای پدر ایشان، میان ما داوری کند.» پس یعقوب به هیبتِ پدرش اسحاق سوگند خورد،

54. و در آن کوهستان قربانی تقدیم کرد و برادرانش را به نان خوردن دعوت نمود. آنان غذا خوردند و شب را در کوهستان به سر بردند.

55. صبح زود، لابان برخاسته نوه‌ها و دخترانش را بوسید و آنان را برکت داد. آنگاه روانه شد و به مکان خویش بازگشت.

پیدایش 31