پیدایش 30:8-14 هزارۀ نو (NMV)

8. آنگاه راحیل گفت: «به کُشتی‌های سخت با خواهرم کُشتی گرفتم و پیروز گشتم.» پس آن پسر را نَفتالی نامید.

9. اما لیَه چون دید که از زادن بازایستاده است، کنیزش زِلفَه را برگرفته، او را به یعقوب به زنی داد.

10. زِلفَه کنیز لیَه پسری برای یعقوب بزاد.

11. آنگاه لیَه گفت: «چه اقبال خوشی!» پس آن پسر را جاد نامید.

12. زِلفَه کنیز لیَه دوّمین پسر را برای یعقوب بزاد.

13. آنگاه لیَه گفت: «چه خوشبختم! زنان مرا خوشبخت خواهند خواند.» پس آن پسر را اَشیر نامید.

14. به هنگام درو گندم، رِئوبین رفت و مهرگیاه‌ها در صحرا یافت و آنها را نزد مادرش لیَه برد. راحیل به لیَه گفت: «تمنا دارم از مهرگیاه‌های پسرت به من بدهی.»

پیدایش 30