پیدایش 29:22-29 هزارۀ نو (NMV)

22. پس لابان همۀ مردم آنجا را گرد آورد و ضیافتی به پا کرد.

23. اما چون شب شد، دخترش لیَه را برگرفته، نزد یعقوب برد و یعقوب به وی درآمد.

24. (و لابان کنیزش زِلفَه را به دخترش لیَه به کنیزی داد.)

25. چون صبح شد، یعقوب دید که هان لیَه است! پس به لابان گفت: «این چیست که بر من روا داشتی؟ مگر من برای راحیل تو را خدمت نکردم؟ چرا فریبم دادی؟»

26. لابان پاسخ داد: «در ولایت ما رسم نیست که دختر کوچکتر را پیش از دختر نخستین شوهر دهیم.

27. هفتۀ عروسی این دختر را تمام کن و آنگاه دختر کوچکتر را نیز، در برابر هفت سال دیگر که خدمت کنی، به تو خواهیم داد.»

28. یعقوب این را انجام داد و هفتۀ لیَه را تمام کرد. آنگاه لابان دخترش راحیل را نیز به همسری او داد.

29. (لابان کنیز خود بِلهَه را به دخترش راحیل به کنیزی داد.)

پیدایش 29