پیدایش 24:23-29 هزارۀ نو (NMV)

23. و پرسید: «به من بگو دختر که هستی؟ آیا در خانۀ پدرت جایی برای ما هست تا شب را بگذرانیم؟»

24. پاسخ داد: «من دختر بِتوئیل، پسر مِلکَه هستم که او را برای ناحور زایید.»

25. و افزود: «ما کاه و علوفه فراوان داریم، و نیز جایی تا شب را بگذرانید.»

26. آنگاه آن مرد خم شد و خداوند را پرستش کرد،

27. و گفت: «متبارک باد خداوند، خدای سرورم ابراهیم، که محبت و وفاداری خود را از سرورم دریغ نداشته است. و در خصوص من، خداوند مرا در راه به خانۀ خویشان سرورم هدایت فرموده است.»

28. پس دختر دوید و به اهل خانۀ مادرش دربارۀ این امور خبر داد.

29. رِبِکا برادری به نام لابان داشت. او دوان دوان بیرون آمده نزد آن مرد به سَرِ چشمه رفت.

پیدایش 24