11. اِفرایِم کبوتری را مانَد،سادهلوح و بیفهم.ایشان مصر را به یاری میخوانندو به سوی آشور میروند.
12. چون میروند، تور خویش را بر آنان میگسترم؛ایشان را همچون پرندگان به زیر میافکنم،و بر طبق آنچه به جماعتشان اعلام شد، تأدیب میکنم.
13. وای بر آنان،زیرا که از من گریزان گشتهاند!هلاکت بر ایشان باد،زیرا که بر من عِصیان ورزیدهاند.میخواستم آنان را فدیه دهم،اما علیه من دروغها گفتند.
14. آنان از دل نزد من فریاد برنمیآورند،بلکه در بسترهای خویش شیون میکنند؛برای غَله و شراب خود را زخمی میسازند،و بر من عِصیان میورزند.
15. اگرچه من بودم که ایشان را تربیت کردمو بازوانشان را نیرو بخشیدم،اما آنان بر ضد من بد اندیشیدند.