مَرقُس 14:47-52 هزارۀ نو (NMV)

47. امّا یکی از حاضران شمشیر برکشیده، ضربه‌ای به خدمتکار کاهن اعظم زد و گوش او را برید.

48. عیسی به آنها گفت: «مگر من راهزنم که با چماق و شمشیر به گرفتنم آمده‌اید؟

49. هر روز در حضور شما در معبد تعلیم می‌دادم و مرا نگرفتید. امّا کتب مقدّس می‌باید تحقق یابد.»

50. آنگاه همۀ شاگردان ترکش کرده، گریختند.

51. جوانی که فقط پارچه‌ای به تن پیچیده بود، در پی عیسی به راه افتاد. او را نیز گرفتند،

52. امّا او آنچه بر تن داشت رها کرد و عریان گریخت.

مَرقُس 14