8. من شما را با آب تعمید دادهام، امّا او با روحالقدس تعمیدتان خواهد داد.»
9. در آن روزها، عیسی از ناصرۀ جلیل آمد و در رود اردن از یحیی تعمید گرفت.
10. چون عیسی از آب برمیآمد، در دم دید که آسمان گشوده شده و روح همچون کبوتری بر او فرود میآید.
11. و ندایی از آسمان در رسید که «تو پسر محبوب من هستی و من از تو خشنودم.»
12. روح بیدرنگ عیسی را به بیابان برد.
13. عیسی چهل روز در بیابان بود و شیطان وسوسهاش میکرد. او با حیوانات وحشی به سر میبرد و فرشتگان خدمتش میکردند.
14. عیسی پس از گرفتار شدنِ یحیی به جلیل رفت. او خبر خوشِ خدا را اعلام میکرد
15. و میگفت: «زمان به کمال رسیده و پادشاهی خدا نزدیک شده است. توبه کنید و به این خبر خوش ایمان آورید.»
16. چون عیسی از کنارۀ دریاچۀ جلیل میگذشت، شَمعون و برادرش آندریاس را دید که تور به دریا میافکندند، زیرا ماهیگیر بودند.
17. به آنان گفت: «از پی من آیید که شما را صیاد مردمان خواهم ساخت.»
18. آنها بیدرنگ تورهای خود را وانهادند و از پی او روانه شدند.