1. «در آن روز، پادشاهی آسمان همچون ده باکره خواهد بود که چراغهای خود را برداشته، به استقبال داماد بیرون رفتند.
2. پنج تن از آنان دانا و پنج تن دیگر نادان بودند.
3. باکرههای نادان چراغهای خود را برداشتند، امّا روغن با خود نبردند.
4. ولی دانایان، با چراغهای خود ظرفهای پر از روغن نیز بردند.
5. چون آمدن داماد به درازا کشید، چشمان همه سنگین شده، به خواب رفتند.
6. در نیمههای شب، صدای بلندی به گوش رسید که میگفت: ”داماد میآید! به پیشواز او بروید!“