3. سپس بسیار چیزها با مَثَلها برایشان بیان کرد. گفت: «روزی برزگری برای بذرافشانی بیرون رفت.
4. چون بذر میپاشید، برخی در راه افتاد و پرندگان آمدند و آنها را خوردند.
5. برخی دیگر بر زمین سنگلاخ افتاد که خاک چندانی نداشت؛ پس زود سبز شد، چرا که خاک کمعمق بود.
6. امّا چون خورشید برآمد، بسوخت و چون ریشه نداشت، خشکید.
7. برخی میان خارها افتاد، و خارها نمو کرده، آنها را خفه کرد.
8. امّا بقیۀ بذرها بر زمین نیکو افتاد و بار آورد: بعضی صد برابر، بعضی شصت و بعضی سی.
9. هر که گوش دارد، بشنود.»
10. آنگاه شاگردان نزد او آمده، پرسیدند: «چرا با این مردم با مَثَلها سخن میگویی؟»
11. پاسخ داد: «درک رازهای پادشاهی آسمان به شما عطا شده است، امّا نه به آنان.
12. زیرا به آن که دارد، بیشتر داده خواهد شد تا بهفراوانی داشته باشد، و از آن که ندارد، همان که دارد نیز گرفته خواهد شد.
13. از این رو با ایشان به مَثَلها سخن میگویم، زیرا:«مینگرند، امّا نمیبینند؛گوش میکنند، امّا نمیشنوند و نمیفهمند.
14. نبوّت اِشعیا در مورد آنها تحقق مییابد که میگوید:«”به گوش خود خواهید شنید، امّا هرگز نخواهید فهمید؛به چشم خود خواهید دید، امّا هرگز درک نخواهید کرد.
15. زیرا دل این قوم سخت شده،گوشهایشان سنگین گشته،و چشمان خود را بستهاند،مبادا با چشمانشان ببینند،و با گوشهایشان بشنوندو در دلهای خود بفهمندو بازگشت کنند و من شفایشان بخشم.“