مزمور 105:31-41 هزارۀ نو (NMV)

31. او سخن گفت و انبوه مگسها پدید آمد،و پشه‌ها در همۀ حدود ایشان.

32. به عوض باران، بدیشان تگرگ داد،با برق آذرخش در تمامی سرزمینشان؛

33. درختان تاک و انجیر ایشان را زدو درختان قلمروی ایشان را شکست.

34. سخنی گفت، و انبوه ملخها آمدند،انواع ملخهای بی‌شمار!

35. همۀ نباتاتِ زمین ایشان را فرو بلعیدند،و محصول خاک ایشان را خوردند!

36. آنگاه همۀ نخست‌زادگان را در سرزمین ایشان زد،نوبر قوّت ایشان را.

37. او اسرائیل را با طلا و نقره بیرون آورد،و از قبایل ایشان هیچکس لغزش نخورد.

38. مصر از رفتن آنها شادمان بود،زیرا وحشتِ ایشان بر آن مستولی شده بود.

39. ابری برای پوشش گسترانید،و آتشی تا شب‌هنگام روشنایی دهد.

40. تقاضا کردند، و برایشان بلدرچین فرستادو آنان را به نان آسمانی سیر گردانید.

41. صخره را بشکافت و آب برجهید،و چون نهری در زمین خشک روان گردید!

مزمور 105