مراثی اِرمیا 3:50-56 هزارۀ نو (NMV)

50. تا اینکه خداوند از آسماننظر کند و ببیند.

51. به سبب جملۀ دختران شهرم،چشمانم جان مرا قرین اندوه می‌سازد.

52. «آنان که بی‌سبب دشمن من بودند،مرا همچون مرغی تعقیب کردند؛

53. جان مرا به گودالی فرو افکندند،و سنگها بر من فرو ریختند؛

54. آبها از سرم گذشت،و گفتم: ”دیگر هلاک شدم.“

55. «آنگاه خداوندا،از اعماق سیاهچال نامت را خواندم؛

56. تو تمنایم را شنیدی:”گوش خود را بر فریاد کمکم مبند!“

مراثی اِرمیا 3