لوقا 1:36-43 هزارۀ نو (NMV)

36. اینک اِلیزابِت نیز که از خویشان توست، در سن پیری آبستن است و پسری در راه دارد. آری، او که می‌گویند نازاست، در ششمین ماهِ آبستنی است.

37. زیرا نزد خدا هیچ امری ناممکن نیست!»

38. مریم گفت: «کنیزِ خداوندم. آنچه دربارۀ من گفتی، بشود.» آنگاه فرشته از نزد او رفت.

39. در آن روزها، مریم برخاست و به‌شتاب به شهری در کوهستان یهودیه رفت،

40. و به خانۀ زکریا درآمده، اِلیزابِت را سلام گفت.

41. چون اِلیزابِت سلام مریم را شنید، طفل در رَحِمش به جست و خیز آمد، و اِلیزابِت از روح‌القدس پر شده،

42. به بانگ بلند گفت: «تو در میان زنان خجسته‌ای، و خجسته است ثمرۀ رَحِم تو!

43. من که باشم که مادرِ سرورم نزد من آید؟

لوقا 1