10. فقط خواستند که فقرا را به یاد داشته باشیم، که البته این بهواقع کاری بود که من خود نیز مشتاق انجامش بودم.
11. امّا چون پطرس به اَنطاکیه آمد، با او رویاروی مخالفت کردم، چه آشکارا تقصیرکار بود.
12. زیرا پیش از آنکه کسانی از جانب یعقوب درآیند، با غیریهودیان همسفره میشد، امّا همین که آنها آمدند، پا پس کشید و خود را جدا کرد، چرا که از اهل ختنه بیم داشت.
13. سایر یهودیان نیز در این ریاکاری به او پیوستند، به گونهای که حتی برنابا نیز در اثر ریاکاری آنان از راه به در شد.
14. امّا من چون دیدم آنان در راستای حقیقتِ انجیل، استوار گام نمیزنند، در حضور همه پطرس را گفتم: «اگر تو، با اینکه یهودی هستی، همچون غیریهودیان زندگی میکنی نه چون یهودیان، چگونه است که غیریهودیان را وامیداری که از رسوم یهودیان پیروی کنند؟»
15. ما که یهودیزادهایم و نه به اصطلاح ’غیریهودی گناهکار‘،
16. میدانیم که انسان نه با اعمال شریعت، بلکه با ایمان به عیسی مسیح پارسا شمرده میشود. پس ما خود نیز به مسیحْ عیسی ایمان آوردیم تا با ایمان به مسیح پارسا شمرده شویم و نه با اعمال شریعت، زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمیشود.
17. امّا اگر در حالی که در پی پارسا شمرده شدن به واسطۀ مسیح هستیم، معلوم شود که گناهکاریم، آیا این بدان معنی است که مسیح خادم گناه است؟ به هیچ روی!
18. زیرا اگر آنچه را که خود ویران کردم از نو بنا کنم، در آن صورت نشان میدهم که به شریعت نافرمانم.
19. زیرا من به واسطۀ خودِ شریعت، نسبت به شریعت مُردم تا برای خدا زیست کنم.
20. با مسیح بر صلیب شدهام، و دیگر من نیستم که زندگی میکنم، بلکه مسیح است که در من زندگی میکند؛ و این زندگی که اکنون در جسم میکنم، با ایمان به پسر خداست که مرا محبت کرد و جان خود را بهخاطر من داد.
21. فیض خدا را باطل نمیشمارم، زیرا اگر پارسایی از راه شریعت به دست میآمد، پس مسیح بیهوده مرد.