10. دلدادۀ من سرخفام است و درخشان،و برجسته در میان دهها هزار!
11. سرش از طلای ناب،زُلفانش تابدار،به سیاهی کلاغ!
12. چشمانش کبوتران را مانَدنزد نهرهای آب؛تن به شیر شسته،برنشانده همچون نگین.
13. گونههایش همچون باغچهای استخوشبو و مُشکفِشان؛لبانش همچو سوسنها،مُر از آنها چِکان!
14. دستانش ساقههای زرّین،مُزیَّن به یَشم!تَنَش عاجِ صیقلی،آراسته به یاقوتِ کبود!