2. مرا به بوسههای لبانت ببوس،زیرا که عشق تو از شراب نیکوتر است!
3. رایحۀ عطرهایت چه دلانگیز است!نامت همچون عطریست ریخته شده؛شگفت نیست که دوشیزگان دلباختۀ تواند!
4. مرا از پی خود بِکِش؛ بیا تا بدویم!پادشاه مرا به حجلههای خویش درآورده است.تو مایۀ شادی و سرور مایی،و عشق تو را بیش از شراب میستاییم!چه بایسته که مِهر تو چنین بر دلهاست!
5. ای دوشیزگانِ اورشلیم،من سیهچِرده، اما دوستداشتنیام!به سیاهیِ خیمههای قیدار،و به زیباییِ پردههای سلیمان!
6. بر سیهچِردگیام خیره منگرید،زیرا که به آفتاب سوختهام.پسران مادرم بر من خشم گرفتند،و مرا به نظارت بر تاکستانها گماشتند،اما از نگهداری تاکستان خویش بازماندم!
7. ای محبوبِ جان من مرا بگوی،که گلۀ خود را کجا میچَرانی؟نیمروزان آنها را کجا میخوابانی؟چرا باید چون زنی پوشیدهرویدر کنار گلههای رفیقانت باشم؟
8. ای دلرباترینِ زنان، اگر نمیدانی،ردِ پای گلهها را بگیرو بزغالههایت را نزد خیمههای شبانان بِچَران.