زکریا 6:6-14 هزارۀ نو (NMV)

6. ارابه‌‌ای که اسبان سیاه دارد، رو به سوی سرزمین شمال می‌نهد، سپیدها به سوی غرب، و اَبلَقها به سوی جنوب.»

7. چون آن اسبان پرتوان بیرون آمدند، خواهان گشت‌زدن در جهان بودند. او گفت: «بروید و جهان را گشت بزنید.» پس جهان را گشت زدند.

8. آنگاه مرا ندا کرد و گفت: «ببین، آنهایی که به جانب سرزمین شمال رفتند، خشم مرا در سرزمین شمال فرو نشاندند.»

9. آنگاه کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:

10. «از اسیرانی که از بابِل آمده‌‌اند، یعنی از حِلدای و طوبیا و یِدَعیا، طلا و نقره بگیر و همان روز به خانۀ یوشیا پسر صَفَنیا درآی.

11. طلا و نقره را گرفته، تاجی بساز و آن را بر سَرِ یِهوشَع کاهن اعظم، پسر یِهوصاداق، بگذار.

12. و به او بگو: ”خداوند لشکرها چنین می‌فرماید: ’اینک مردی که نامش ’شاخه‘ است، از مکان خویش خواهد رویید و معبد خداوند را بنا خواهد کرد.

13. اوست که معبد خداوند را بنا خواهد کرد و از جلال ملوکانه برخوردار خواهد شد و بر تخت او نشسته، فرمان خواهد راند. و کاهنی نیز بر تخت او خواهد بود و میان آن دو مشورت صلح‌آمیز برقرار خواهد بود.“‘

14. و آن تاج به عنوان یادبودِ حِلدای، طوبیا، یِدَعیا و یوشیا فرزند صَفَنیا، در خانۀ خداوند خواهد بود.

زکریا 6