زکریا 1:8-12 هزارۀ نو (NMV)

8. «شب‌هنگام در رؤیا مردی را دیدم سوار بر اسبی سرخ که در میان درختان آس در فرورفتگی ایستاده بود، و پشت سرش اسبانی به رنگهای سرخ و کَهَر و سفید بودند.

9. پرسیدم: ”سرورم، اینها چیستند؟“ فرشته‌ای که با من سخن می‌گفت، پاسخ داد: ”به تو نشان خواهم داد که چیستند.“

10. آنگاه مردی که میان درختان آس ایستاده بود، پاسخ داده، گفت: ”اینها کسانی هستند که خداوند آنان را برای گشت زدن در جهان فرستاده است.“

11. آنها به فرشتۀ خداوند که میان درختان آس ایستاده بود، گفتند: ”ما جهان را گشت زده‌ایم، و هان تمامی جهان آسوده و آرام است.“

12. آنگاه فرشتۀ خداوند گفت: ”ای خداوند لشکرها، تا به کی رحمت خود را از اورشلیم و شهرهای یهودا که در این هفتاد سال بر آنها خشمگین بودی، دریغ خواهی کرد؟“

زکریا 1