داوران 9:8-18 هزارۀ نو (NMV)

8. روزی درختان رفتند تا بر خود پادشاهی نصب کنند. به درخت زیتون گفتند: ”تو بر ما پادشاهی کن.“

9. اما درخت زیتون به ایشان گفت: ”آیا از روغن اعلای خود که مایۀ حرمتِ خدایان و انسان است، دست کِشَم و رفته بر درختان حکم برانم؟“

10. پس درختان به درخت انجیر گفتند: ”تو بیا و بر ما پادشاهی کن.“

11. درخت انجیر نیز به ایشان پاسخ داد: ”آیا از شیرینی و از میوۀ نیکوی خود دست کِشَم و رفته بر درختان حکم برانم؟“

12. آنگاه درختان به تاک گفتند: ”تو بیا و بر ما پادشاهی کن.“

13. اما تاک نیز پاسخ داد: ”آیا از شراب تازۀ خود که مایۀ شادمانی خدا و انسان است، دست کِشَم و رفته بر درختان حکم برانم؟“

14. آنگاه درختان همگی به بوتۀ خار گفتند: ”تو بیا و بر ما پادشاهی کن.“

15. بوتۀ خار به درختان گفت: ”اگر به‌واقع مرا به پادشاهی بر خود نصب می‌کنید، بیایید و در سایۀ من پناه گیرید؛ اما اگر نه، آتش از بوتۀ خار برجَهَد و سروهای آزاد لبنان را فرو بلعد!“

16. «پس حال اگر به راستی و صداقت عمل‌کرده‌اید و اَبیمِلِک را پادشاه ساخته‌اید، و اگر با یِروبَّعَل و خاندانش آن‌گونه رفتار کرده‌اید که در خور اعمال اوست -

17. زیرا پدرم برای شما جنگیده، جان خود را به خطر افکند و شما را از دست مِدیان رهانید،

18. ولی شما امروز بر ضد خاندان پدرم برخاسته، هفتاد پسرش را بر یک سنگ کشتید و اَبیمِلِک پسر کنیز او را بر رهبران شِکیم پادشاه ساختید، از آن سبب که خویشاوند شماست -

داوران 9