داوران 5:25-29 هزارۀ نو (NMV)

25. سیسِرا آب خواست و یاعیل بدو شیر داد؛در ظرفی شاهانه برایش خامه بیاورد.

26. دست خویش به سوی میخ چادر دراز کرد،و دست راستش را به سوی چکشِ کارگران.سیسِرا را زد و سرش را خرد کرد؛شقیقه‌اش را بشکافت و بِسُفت.

27. سیسِرا نزد پاهای وی خم شد،او فرو افتاد و نقش زمین شد؛آری، نزد پاهایشخم شد و بیفتاد؛همان جا که خم شد،مرده فرو افتاد.

28. «مادر سیسِرا از پنجره نگریست،از پشت شبکه‌ها فریادکنان گفت:”چرا ارابه‌اش در آمدن تأخیر کرده است؟چرا صدای چرخ ارابه‌هایش نمی‌آید؟“

29. حکیمترین ندیمه‌هایش پاسخ می‌دهند،براستی او خود به خویشتن پاسخ می‌دهد:

داوران 5