خروج 18:12-18 هزارۀ نو (NMV)

12. آنگاه یِترون، پدرزن موسی، قربانی تمام‌سوز و قربانیهای دیگر تقدیمِ خدا کرد، و هارون و همۀ مشایخ اسرائیل آمدند تا در حضور خدا با پدرزن موسی نان بخورند.

13. روز بعد، موسی برای داوری قوم بنشست و مردم صبح تا شب، گرد او ایستاده بودند.

14. چون پدرزن موسی آنچه را موسی با قوم می‌کرد دید، گفت: «این چه کاری است که تو با قوم می‌کنی؟ چرا تو تنها می‌نشینی و مردم همه از صبح تا شب گرد تو می‌ایستند؟»

15. موسی در جواب پدرزنش گفت: «قوم نزد من می‌آیند تا از خدا مسألت نمایند.

16. هرگاه مشاجره‌ای درگیرد، نزد من می‌آیند و من میان طرفین حکم می‌کنم و فرایض و شرایع خدا را به ایشان می‌آموزم.»

17. پدرزن موسی به وی گفت: «آنچه تو می‌کنی، نیکو نیست.

18. به‌یقین تو و این قوم که با تواَند از پا خواهید افتاد. این کار برای تو بسیار سنگین است؛ به تنهایی آن را نمی‌توانی کرد.

خروج 18