1. خداوند به موسی گفت: «یک بلای دیگر نیز بر فرعون و بر مصر خواهم فرستاد. پس از آن شما را رها خواهد کرد تا از اینجا بروید، و چون چنین کند شما را کاملاً بیرون خواهد راند.
2. به قوم بگو هر مرد از همسایهاش و هر زن از همسایهاش اشیاء نقره و طلا بخواهد.»
3. خداوند نظر لطف مصریان را نسبت به قوم برانگیخت و خود موسی نیز در سرزمین مصر از احترام بسیار در نظر خادمان فرعون و مردم برخوردار بود.
4. پس موسی گفت: «خداوند چنین میفرماید: نیمههای شب در سرتاسر مصر بیرون خواهم آمد.
5. هر نخستزاده که در مصر باشد خواهد مرد، از نخستزادۀ فرعون که بر تخت مینشیند تا نخستزادۀ کنیزی که کنار آسیاب نشسته، و نیز نخستزادۀ تمام چارپایان، همه خواهند مرد.
6. در سرتاسر مصر چنان گریه و شیونی بر پا خواهد شد که نظیر آن هرگز شنیده نشده و نخواهد شد.