حِزقیال 43:3-7 هزارۀ نو (NMV)

3. رؤیایی که دیدم، شبیه رؤیایی بود که وقتی برای نابود کردنِ شهر آمد، دیده بودم، و مانند رؤیایی که در کنار نهر کِبار دیده بودم. به روی درافتادم.

4. جلال خداوند از دروازۀ شرقی به معبد درآمد.

5. آنگاه روحْ مرا بلند کرد و به صحن درونی آورد؛ و هان جلال خداوند معبد را پر ساخت.

6. در حالی که آن مرد کنارم ایستاده بود، شنیدم کسی از درون معبد با من سخن می‌گفت.

7. مرا گفت: «ای پسر انسان، این است جایگاه تخت من و مکان پا نهادنم، جایی که در آن تا به ابد در میان بنی‌اسرائیل ساکن خواهم شد. دیگر هرگز خاندان اسرائیل نام قدوس مرا با زناکاری و با بتهای بی‌جانِ پادشاهانشان در مکانهای بلند خود بی‌حرمت نخواهند کرد، نه آنان و نه پادشاهانشان.

حِزقیال 43