4. آنگاه دیدم همۀ تلاشها و همۀ موفقیتها از سَرِ رَشک به همسایه برمیخیزد. پس این نیز بطالت است و در پیِ باد دویدن.
5. نادان دست بر دست میگذاردو گوشتِ تن خودش را میخورَد.
6. یک مُشت با آرامش،بِه از دو مُشت با مشقّتو از پیِ باد دویدن!
7. و باز زیر آفتاب بطالتی دیگر دیدم: