19. کاروانیانِ تیما نگریستند،قافلههای صَبا به امید آن بودند.
20. ایشان از اطمینان خویش سرافکنده شدند؛به آنجا رسیدند و شرمنده گشتند.
21. اکنون شما نیز مانند آن رودها شدهاید؛مصیبتِ مرا دیده و ترسان گشتهاید.
22. آیا گفتم چیزی به من ببخشید؟یا از ثروت خود هدیهای به من دهید؟
23. یا از چنگ مخالفان رهایم سازید؟یا از دست ظالمان فدیهام کنید؟
24. «مرا تعلیم دهید، و خاموش خواهم شد؛به من بفهمانید خطایم کجاست.
25. سخنان راست چه دردناک است!اما استدلال شما چه چیزی را ثابت میکند؟
26. آیا گمان میبرید سخنان مرا نکوهش توانید کرد؟آیا سخنان مردی درمانده را بادی بیش نمیانگارید؟
27. شما حتی بر یتیمان قرعه میافکنید،و دوست خود را چون کالا معامله میکنید!
28. «اما اکنون لطف فرموده، بر من نظر کنید،تا ببینید آیا چشم در چشم شما دروغ خواهم گفت.