2. آیا به بینیاش مهار توانی زد،یا چانهاش را به قلاب توانی سُفت؟
3. آیا به تو التماسِ بسیار خواهد کرد،یا سخنان ملایم با تو خواهد گفت؟
4. آیا با تو عهد خواهد بستکه او را تا ابد به بندگی بگیری؟
5. آیا با او چون گنجشک بازی توانی کرد،یا او را برای دخترانت به قلّاده توانی بست؟
6. آیا فروشندگان بر سرش چانه خواهند زد،یا او را میان تاجران تقسیم خواهند کرد؟
7. آیا پوستش را به تیرها توانی پوشانید،یا سرش را به نیزههای ماهیگیری؟
8. اگر دست خود را بر او بگذاری،جنگِ بر پا شده را به یاد خواهی داشتو دیگر چنین نخواهی کرد!
9. امیدِ چیرگی بر او یکسره باطل است؛حتی از دیدنش آدمی نقش بر زمین میشود.
10. هیچکس را آن شهامت نیست که او را برانگیزانَد؛پس کیست که بتواند در حضور من بایستد؟
11. کیست که نخست چیزی به من داده باشد که باید به او بازپس دهم؟هرآنچه زیر تمامی آسمانها است از آنِ من است.
12. «دربارۀ ساقهایش خاموش نخواهم بود،و نه دربارۀ نیروی عظیم و اندام زیبایش.
13. کیست که بتواند جامۀ بیرونی او را از تنش به در آوَرَد؟کیست که به زِرۀ دو لایۀ او نفوذ تواند کرد؟