6. زیرا از برادرانت به ناحق گِرو گرفتی،و لباسِ برهنگان را برکَندی.
7. به خستگان آب ندادی،و نان از گرسنگان دریغ داشتی.
8. پنداشتی که قدرتمندانْ زمین را تصاحب میکنند،و بلندمرتبگان در آن زیست مینمایند.
9. بیوهزنان را تهیدست روانه کردی،و بازوی یتیمان شکسته شد.
10. از این روست که دامها از هر سو احاطهات کرده،و وحشت به ناگاه تو را درگرفته است،
11. که تاریکی نمیگذارد چیزی ببینی،و سِیلْ تو را میپوشانَد.
12. «آیا خدا در جایهای رفیع آسمان نیست؟ببین بلندترین ستارگان چه رفیعاند!
13. و تو میگویی: ”خدا چه میداند؟آیا میتواند از میانِ تاریکیِ غلیظ داوری کند؟
14. ابرها مخفیگاه اوست، پس نمیبیند،او بر تارکِ آسمانها میخرامد.“
15. آیا در طریق قدما همچنان پیش میروی،که مردمان شریر در آن گام زدهاند؟
16. همانها که پیش از وقتْ ربوده شدند،و بنیادشان را سیلاب برد.
17. که به خدا گفتند: ”از ما دور شو!“یا ”قادر مطلق به ما چه توانَد کرد؟“
18. حال آنکه او بود که خانههایشان را به نعمات پر میساخت،پس من از تدبیر شریران به دور میایستم.
19. پارسایان چون این را بینند، شادمان خواهند شد؛بیگناهان ایشان را استهزا کرده، خواهند گفت:
20. ”بهیقین مخالفان ما منقطع شدند،و دولتِ ایشان را آتش در کام کشید.“
21. «پس تسلیم خدا باش که از صلح و سلامت برخوردار خواهی بود،و بدینگونه سعادت به تو روی خواهد کرد.
22. تعلیم را از دهانِ او پذیرا شو،و سخنانش را در دلت جای ده.
23. اگر نزد قادر مطلق بازگشت کنی، بنا خواهی شد،اگر ظلم را از خیمۀ خود دور سازی.