اِشعیا 5:1-5 هزارۀ نو (NMV)

1. بگذارید سرود عاشقانۀ خویش را برای محبوبم بسرایم،سرودی در وصف تاکستانش:محبوب مرا تاکستانی بودبر دامن تپه‌ای حاصلخیز.

2. او زمینِ آن را کند و آن را از سنگها زُدود،و بهترین موها را در آن غرس کرد.برجی نیز در میانش ساخت،و چَرخُشتی در آن کَند؛آنگاه به انتظار نشست تا انگور بیاورد،اما انگورِ تلخ آورد.

3. حال ای ساکنان اورشلیم و مردمان یهودا،میان من و تاکستانم حکم کنید.

4. برای تاکستان من دیگر چه می‌شد کرد، که در آن نکردم؟پس چرا چون منتظر انگور بودم، انگور تلخ آورد؟

5. حال به شما می‌گویمبا تاکستان خود چه خواهم کرد:پرچینِ آن را بر خواهم داشت تا خورده شود،و دیوارش را فرو خواهم ریخت تا پایمال گردد.

اِشعیا 5