اِشعیا 42:7-22 هزارۀ نو (NMV)

7. تا چشمان نابینایان را بگشایی،و اسیران را از زندان برهانی،و ظلمت‌نشینان را از سیاهچال به در آوری.

8. «من یهوه هستم! نام من این است!من جلال خود را به کسی دیگر نخواهم داد،و نه ستایش خویش را به بتهای تراشیده.

9. اینک وقایع پیشین به‌انجام رسید،و حال من از چیزهای نو خبر می‌دهم،و آنها را پیش از وقوع به شما اعلام می‌دارم.»

10. ای دریانوردان و هرآنچه در دریاست،ای سواحل دوردست و تمامی ساکنان آنها،سرودی نو برای خداوند بسرایید،و او را از کرانهای زمین بستایید.

11. صحرا و شهرهایش صدای خود را بلند کنند،و هم روستاهایی که اهالی قیدار در آنها ساکنند.ساکنان سِلاع بانگ شادی سر دهند،و از فراز کوهها فریاد برآورند.

12. خداوند را جلال دهند،و او را از سواحل دوردست ستایش کنند.

13. خداوند مانند جنگاوری بیرون می‌آید،و همچون مرد جنگی غیرت خویش را برمی‌انگیزاند؛فریاد برکشیده، غریو نبرد سر می‌دهدو بر دشمنان خویش چیرگی می‌یابد.

14. «دیرزمانی است که لب فرو بسته‌ام؛خاموش مانده‌ام و خودداری کرده‌ام؛اما حال چون زنی در حالِ زا فریاد خواهم کرد،و نَفَس‌زنان آه خواهم کشید.

15. کوهها و تپه‌ها را خراب خواهم کرد،و گیاها‌نشان را خشک خواهم ساخت.نهرها را به ساحل شنی بدل خواهم کرد،و برکه‌ها را خشک خواهم نمود.

16. نابینایان را به راهی که نمی‌دانند رهبری خواهم کردو در طریقهای ناآشنا هدایت‌خواهم نمود.تاریکی را در برابر ایشان به نور بدل خواهم کرد،ناهمواری‌ها را به زمین هموار.آری، این همه را به جا خواهم آورد،و ایشان را وا نخواهم نهاد».

17. آنان که بر تمثالهای تراشیده توکل دارندو به بتهای ریخته‌شده می‌گویند: «شمایید خدایان ما»!به عقب رانده خواهند شدو به‌غایت شرمسار خواهند گردید.

18. ای ناشنوایان، بشنوید!و ای نابینایان، بنگرید تا ببینید!

19. کیست نابینا همچون خادم من،و کیست ناشنوا همچون پیام‌آور من که او را می‌فرستم؟کیست که کور باشد مانند هم‌پیمان من،و نابینا همچون خادم خداوند؟

20. چیزهای بسیار می‌بینی، اما توجه نمی‌کنی؛گوشهایت باز است، اما هیچ نمی‌شنوی!

21. خداوند را به سبب عدالتش پسند آمدکه شریعت خود را بزرگ داشته، تکریم نماید.

22. اما اینان قومی به غنیمت برده شده و به تاراج رفته‌اند؛جملگی در سیاهچالها در بند نهاده شده و در زندانها پنهانند.غنیمت گشته‌اند و کسی نیست که رهایی‌شان دهد،به تاراج رفته‌اند و کسی نمی‌گوید: «باز ده».

اِشعیا 42