اِستر 6:12-14 هزارۀ نو (NMV)

12. سپس مُردِخای به دروازۀ پادشاه بازگشت، ولی هامان ماتم‌کنان و سرپوشیده، به خانه‌اش بشتافت

13. و هرآنچه را که بر وی گذشته بود برای زن خود زِرِش و جملۀ دوستانش بازگفت. آنگاه مردان حکیمِ او و زنش زِرِش وی را گفتند: «اگر این مُردِخای که در برابرش افتادن آغاز کرده‌ای، از قوم یهود باشد، بر او چیره نخواهی شد، بلکه به‌یقین در برابرش خواهی افتاد.»

14. آنان هنوز با وی سخن می‌گفتند که خواجه‌سرایان پادشاه از راه رسیدند و هامان را شتابان به ضیافتی که اِستر ترتیب داده بود، بردند.

اِستر 6