زمزمۀ بسیار به گوشم میرسد؛از هر سو وحشت است!دوستان نزدیکم جملگی میگویند:«شکایت کنید! بیایید از او شکایت کنیم!»و افتادن مرا انتظار میکشند.میگویند: «شاید فریفته شود،آنگاه بر او چیره خواهیم شد،و انتقام خویش از او خواهیم ستاند!»