اِرمیا 1:8-15 هزارۀ نو (NMV)

8. از ایشان مترس،زیرا من با تو هستم تا رهایی‌ات بخشم؛»این است فرمودۀ خداوند.

9. آنگاه خداوند دست خود را پیش آورده، دهانم را لمس کرد. و خداوند مرا گفت: «اینک کلام خود را در دهانت نهادم.

10. بدان که امروز تو را بر قومها و حکومتها برگماشتم، تا از ریشه بَرکَنی و منهدم نمایی، هلاک کنی و سرنگون سازی، بنا کنی و غرس نمایی.»

11. و باز کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: «ای اِرمیا، چه می‌بینی؟» گفتم: «شاخۀ درخت بادام.»

12. خداوند مرا گفت: «نیکو دیدی، زیرا من بر کلام خویش دیدبانی می‌کنم تا آن را به انجام رسانم.»

13. دیگر بار کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: «چه می‌بینی؟» گفتم: «دیگی جوشان که از شمال رو بدین سو دارد.»

14. آنگاه خداوند مرا فرمود: «بلایی از جانب شمال به سوی تمامی ساکنان این سرزمین سرازیر خواهد شد.

15. زیرا خداوند می‌فرماید: اینک من همۀ طوایفِ ممالکِ شمال را جملگی فرا خواهم خواند، و ایشان آمده، هر یک تخت خویش را بر دهنۀ دروازه‌های اورشلیم، و در برابر تمامی حصارهای گِرداگردش، و بر ضد تمامی شهرهای یهودا، بر پا خواهند داشت.

اِرمیا 1