1. سخنان لِموئیل شاه،وحیای که مادرش به او تعلیم داد:
2. «چه گویم ای پسرم، چه گویم ای پسر رحِمِ من،چه گویم ای پسر نذرهای من؟
3. نیروی خویش را صرف زنان مکن،و نه قوّت خویش را صرف آنان کهشاهان را به نابودی میکشند.
4. «ای لِموئیل، شاهان را نمیشاید،شاهان را نمیشاید که شراب نوشند،و نه حاکمان را که مشتاق مُسکِرات باشند.
5. مبادا بنوشند و قوانین را از یاد ببرند،و حق را از مظلومان سلب کنند.
6. مُسکِرات را به آنان ده که هلاک میشوند،و شراب را به تلخکامان؛
7. تا بنوشند و فقر خویش فراموش کنندو تیرهروزی خویش دیگر به یاد نیاورند.
8. «دهان خود را برای بیزبانان بگشا،بهخاطر دادرسی همۀ بیچارگان.
9. دهان بگشا و عادلانه داوری کن؛فقیران و نیازمندان را دادرسی نما.»
10. کیست که همسری شایسته تواند یافت؟ارج او از یاقوت بس فزونتر است.