اعمال 26:6-15 هزارۀ نو (NMV)

6. و امروز به‌خاطر امید به آنچه خدا به پدران ما وعده داده است، محاکمه می‌شوم.

7. این همان وعده‌ای است که دوازده قبیلۀ ما از صمیم دل، شب و روز به امید دستیابی به آن عبادت می‌کنند. آری، ای پادشاه، در خصوص همین امید است که یهودیان مرا متهم می‌کنند.

8. چرا باید برای شما ای حاضرین باور نکردنی باشد که خدا مردگان را برخیزانَد؟

9. «مرا نیز یقین بود که می‌بایست از انجام هیچ کاری در مخالفت با نام عیسای ناصری کوتاهی نورزم.

10. و این درست همان کاری بود که در اورشلیم می‌کردم. با دریافت مجوز از سران کاهنان، مقدسینِ بسیار را به زندان می‌افکندم، و چون به مرگ محکوم می‌شدند، علیه آنها رأی می‌دادم.

11. بارها در پی مجازات ایشان، از کنیسه‌ای به کنیسۀ دیگر می‌رفتم و می‌کوشیدم به کفرگویی وادارشان کنم. شدّت خشم من نسبت به آنها چنان بود که حتی تا شهرهای اجنبیان تعقیبشان می‌کردم.

12. «در یکی از این سفرها، با حکم و اختیارات کامل از جانب سران کاهنان، عازم دمشق بودم.

13. هنگام نیمروز، ای پادشاه، در بین راه ناگهان نوری درخشانتر از نور خورشید از آسمان گِرد من و همراهانم تابید.

14. همگی به زمین افتادیم، و من صدایی شنیدم که به زبان عبرانیان به من می‌گفت: ”شائول، شائول، چرا مرا آزار می‌رسانی؟ تو را لگد زدن به سُکها کاری دشوار است!“

15. «پرسیدم: ”خداوندا، تو کیستی؟“«خداوند گفت: ”من همان عیسی هستم که تو بدو آزار می‌رسانی.

اعمال 26