6. یوشَع پسر نون و کالیب پسر یِفُنّه که از جمله تجسسکنندگانِ زمین بودند، رخت خود را چاک زدند
7. و تمامی جماعت بنیاسرائیل را خطاب کرده، گفتند: «سرزمینی که برای تجسس از آن گذشتیم، سرزمینی بسیار بسیار نیکوست.
8. اگر خداوند از ما خشنود باشد، ما را به این سرزمین خواهد آورد و آن را به ما خواهد بخشید، سرزمینی را که شیر و شهد در آن جاری است.
9. فقط بر خداوند عِصیان مورزید و از مردمان آن سرزمین ترسان مباشید زیرا ایشان خوراک ما هستند! حفاظ ایشان برداشته شده است، و خداوند با ماست. پس از ایشان ترسان مباشید.»
10. اما جماعت جملگی میگفتند که باید ایشان را سنگسار کرد. آنگاه جلال خداوند در خیمۀ ملاقات بر تمامی بنیاسرائیل ظاهر شد
11. و خداوند به موسی گفت: «تا به کِی این قوم مرا خوار میشمارند؟ و تا به کِی با وجود تمام آیاتی که در میان ایشان به عمل آوردهام، به من ایمان نمیآورند؟
12. ایشان را به بلا زده، طرد خواهم کرد و از تو قومی عظیمتر و نیرومندتر از ایشان به وجود خواهم آورد.»
13. اما موسی به خداوند گفت: «آنگاه مصریان این را خواهند شنید، زیرا تو به نیروی خود این قوم را از میان ایشان بیرون آوردی،
14. و به ساکنان این سرزمین خبر خواهند داد. اینان شنیدهاند که تو، ای خداوند، در میان این قوم هستی و اینکه تو، ای خداوند، رو در رو دیده میشوی. نیز شنیدهاند که ابرِ تو بر فرازِ این قوم قرار میگیرد و هنگام روز در ستونی از ابر و هنگام شب در ستونی از آتش پیشاپیشِ ایشان میروی.
15. پس اگر این قوم را به یکباره بکُشی، اقوامی که آوازۀ تو را شنیدهاند، خواهند گفت:
16. ”چون خداوند نتوانست این قوم را به سرزمینی که بدیشان قسم خورده بود درآورَد، ایشان را در صحرا کشت.“
17. اکنون تمنا اینکه قدرت خداوند عظیم گردد، چنانکه خود وعده داده، گفتهای:
18. ”یهوه دیرخشم است و آکنده از محبت، و آمرزندۀ تقصیر و نافرمانی. اما تقصیرکار را هرگز بیسزا نمیگذارد، بلکه جزای تقصیرات پدران را به فرزندان تا پشت سوّم و چهارم میرساند.“
19. پس تمنا دارم به عظمت محبت خویش، تقصیر این قوم را بیامرزی، همانگونه که ایشان را از مصر تا بدین ساعت آمرزیدهای.»
20. آنگاه خداوند گفت: «مطابق کلام تو، آمرزیدم.
21. اما به حیات خودم و به این حقیقت که تمام زمین از جلال خداوند پر خواهد شد، سوگند