16. و فرماندۀ لشکر قبیلۀ بنیزِبولون، اِلیاب پسر حیلون.
17. آنگاه مسکن را جمع کردند، و بنیجِرشون و بنیمِراری که حاملان مسکن بودند، عزیمت نمودند.
18. سپس عَلَم اردوی رِئوبین با لشکرهایشان عزیمت کردند. فرماندۀ لشکر ایشان، اِلیصور پسر شِدیئور بود.
19. فرماندۀ لشکر قبیلۀ بنیشمعون، شِلومیئیل پسر صوریشَدّای بود،
20. و فرماندۀ لشکر قبیلۀ بنیجاد، اِلیاساف پسر دِعوئیل.
21. سپس قُهاتیان که حاملان اسباب مقدس بودند، عزیمت کردند. پیش از رسیدن ایشان، مسکن بر پا شده بود.
22. سپس عَلَم اردوی بنیاِفرایِم با لشکرهایشان عزیمت کردند. فرماندۀ لشکر ایشان، اِلیشَمَع پسر عَمّیهود بود.
23. فرماندۀ لشکر قبیلۀ بنیمَنَسی، جَمَلیئیل پسر فِدَهصور بود،
24. و فرماندۀ لشکر قبیلۀ بنیبِنیامین، اَبیدان پسر جِدعونی.
25. سپس عَلَم اردوی بنیدان به عنوان پسقراول تمامی دیگر اردوها، با لشکرهایشان عزیمت کردند. فرماندۀ لشکر ایشان، اَخیعِزِر پسر عَمّیشَدّای بود.
26. فرماندۀ لشکر قبیلۀ بنیاَشیر، پَجیئیل پسر عُکران بود،
27. و فرماندۀ لشکر قبیلۀ بنینَفتالی، اَخیرَع پسر عِنان.
28. این بود ترتیب حرکت بنیاسرائیل با لشکرهایشان به هنگام کوچ کردن.
29. موسی به حوباب پسر رِعوئیلِ مِدیانی که پدرزن وی بود، گفت: «ما به مکانی کوچ میکنیم که خداوند دربارهاش گفته است: ”آن را به شما خواهم بخشید.“ همراه ما بیا و به تو احسان خواهیم کرد، زیرا خداوند دربارۀ اسرائیل نیکو وعده داده است.»
30. اما حوباب وی را گفت: «نمیآیم؛ بلکه به سرزمین خود و نزد خویشانم خواهم رفت.»
31. موسی گفت: «تمنا دارم ترکمان نکنی. زیرا تو میدانی کجای صحرا باید اردو زد و میتوانی در حکم چشمان ما باشی.
32. اگر همراهِ ما بیایی، هر احسانی که خداوند به ما کند، همان را به تو خواهیم کرد.»
33. پس ایشان در سفری سه روزه از کوه خداوند کوچ کردند و صندوق عهد خداوند سه روز پیشاپیش ایشان میرفت تا از برایشان استراحتگاهی بجوید.
34. و هرگاه از اردوگاه کوچ میکردند، ابر خداوند هنگام روز بر فراز ایشان بود.