5. تقسیم زمین همانطور که خداوند به موسی امر فرموده بود انجام شد.
6. روزی عدّهای از طایفهٔ یهودا، در جلجال نزد یوشع آمده و یکی از آنان، کالیب پسر یفنه قنزی به او گفت: «بهیاد داری که خداوند دربارهٔ من و تو در قادش برنیع به بندهٔ خود، موسی چه گفت؟
7. در آن وقت من چهل ساله بودم که موسی مرا برای جاسوسی از قادش برنیع، به سرزمین کنعان فرستاد. من گزارش درستی برای او آوردم.
8. امّا برادرانی که همراه من رفتند مردم را ترساندند. چون من امر خداوند را از دل و جان بجا آوردم،