کارهای رسولان 3:3-13 Today's Persian Version (TPV)

3. وقتی پطرس و یوحنا را دید كه به معبد بزرگ می‌روند تقاضای صدقه كرد.

4. امّا پطرس و یوحنا به او خیره شدند و پطرس به او گفت: «به ما نگاه كن.»

5. او به خیال اینكه چیزی از آنان خواهد گرفت، با چشمانی پُرتوقّع به ایشان نگاه كرد.

6. امّا پطرس گفت: «من طلا و نقره ندارم، امّا آنچه دارم به تو می‌دهم. به نام عیسی مسیح ناصری به تو دستور می‌‌دهم، بلند شو و راه برو.»

7. آنگاه پطرس دست راستش را گرفت و او را از زمین بلند كرد. فوراً پاها و قوزک پاهای او قوّت گرفتند.

8. او از جا پرید، روی پاهای خود ایستاد و به راه افتاد و جست‌و‌خیزكنان و خدا را حمدگویان به اتّفاق ایشان وارد معبد بزرگ شد.

9. همهٔ مردم او را روان و حمدگویان دیدند

10. و وقتی پی بردند كه او همان كسی است كه قبلاً در جلوی «دروازهٔ زیبا» می‌نشست و صدقه می‌گرفت از آنچه برای او اتّفاق افتاده بود، غرق تعجّب و حیرت شدند.

11. در حالی‌كه او به پطرس و یوحنا چسبیده بود و از آنان جدا نمی‌شد، جمیع مردم با حیرت در ایوان سلیمان به طرف آنان دویدند.

12. وقتی پطرس دید كه مردم می‌آیند گفت: «ای اسرائیلیان چرا از دیدن این امر تعجّب می‌کنید؟ چرا به ما خیره شده‌اید؟ خیال می‌کنید كه ما این شخص را با تقوی و نیروی خود شفا داده‌ایم؟

13. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بندهٔ خود عیسی را به جلال رسانیده است. آری، شما عیسی را به مرگ تسلیم نمودید و در حضور پیلاطس او را رد كردید، در حالی‌كه پیلاطس تصمیم گرفته بود او را آزاد كند.

کارهای رسولان 3